asset: سرمایه، دارایی
مثال: The value of a company’s assets
معنی: ارزش داراییهای یک شرکت
belongings: دارایی، متعلقات
مثال: I quickly packed all of my belongings
معنی: من به سرعت تمام وسایلم را جمع کردم.
estate: ملک، دارایی، املاک
مثال: The factory is on a large industrial estate on the outskirts of town
معنی: این کارخانه در یک ملک صنعتی بزرگ در حومه شهر واقع شده است.
possessions: دارایی، مالکیت، ثروت
مثال: He sold all his possessions and left the country
معنی: او تمام دارایی خود را فروخت و کشور را ترک کرد.
property: دارایی، مال، ملک
مثال: Some of the stolen property was found in Mason’s house
معنی: مقداری از اموال مسروقه در خانه میسون پیدا شد.