Bear: خرس
مثال: She was afraid of bears.
معنی: او از خرسها میترسید.
Polar bear: خرس قطبی، خرس سفید شمالی
مثال: We saw a baby polar bear at the zoo.
معنی: ما یک بچه خرس قطبی در باغ وحش دیدیم.
Teddy bear: بچه خرس، خرس کاهی، خرس عروسکی، خرس کوچک
مثال: The little boy cuddled the teddy bear close.
معنی: پسر کوچک، خرس عروسکی خود را در آغوش گرفت.
whelp: توله خرس
مثال: The bear lost its whelp.
معنی: خرس، تولهاش را از دست داد.