Curly hair: مو فرفری
مثال: The thief was a young man with curly hair who was running out of the bank.
معنی: دزد، یک مرد جوان با موهای فرفری بود که داشت از خانه بیرون میدوید.
Frizzy hair: موی به شدت فرفری
مثال: John’s hair gets frizzy when he sleeps without drying it.
معنی: موهای جان وقتی آن را خشک نمیکند به شدت فرفری میشود.
Crinkly hair: موی فرفری و وز
مثال: She had blue eyes and crinkly hair.
معنی: او چشمهایی آبی با موهای وز فرفری داشت.
Crimped hair: موی فرفری شده
مثال: Sally made her hair crimped for the birthday party.
معنی: سالی موهایش را برای جشن تولد فرفری کرد.