during: در مدت، هنگام، درجریان
مثال: During summer she worked as a lifeguard
معنی: در طول تابستان، او به عنوان غریق نجات کار کرد.
at: به سوی، به طرف، در، نزدیک
مثال: They live at 18 Victoria street
معنی: آنها در خیابان ۱۸ ویکتوریا زندگی میکنند.
door: درب، در
مثال: ?Can you open the door for me
معنی: میتوانی در را برایم باز کنی؟
in: پیشوندی به معنای در داخل، به سوی، شامل
مثال: My mother was in the kitchen
معنی: مادرم در داخل آشپزخانه بود.