Braiding: بافت مو
مثال: She had almost finished braiding Louisa’s hair.
معنی: او تقریبا بافتن موهای لوئیزا را تمام کرده بود.
Chignon: شینیون مو
مثال: She had dark hair dressed in a chignon.
معنی: او موهای تیرهاش را شینیون کرده بود.
Pigtail: مدل موی خرگوشی
مثال: I painted a girl with a pigtail.
معنی: من دختری با موی خرگوشی را نقاشی کردم.
Ponytail: مدل موی دم اسبی
مثال: Her long, blonde hair was in a ponytail down her back.
معنی: او موهای بلند و بلوندش را دم اسبی بسته بود.