Wrist: مچ دست
مثال: She had a gold watch on her wrist.
معنی: او یک ساعت طلا روی مچ دستش داشت.
Forearm: ساعد دست
مثال: The bullet shattered a bone in his forearm.
معنی: گلوله یک استخوان در ساعدش را خرد کرد.
Elbow: آرنج
مثال: You jogged my elbow and spoiled what I was drawing.
معنی: تو آرنجم را هل دادی و آنچه نقاشی میکردم را خراب کردی.
Arm: بازو
مثال: You’d better wrap a clean cloth around your arm till the wound closes.
معنی: بهتر است یک پارچهی تمیز را دور بازویت ببندی تا زخم بسته شود.