خانه مکالمه انگلیسی

مگس به انگلیسی

مگس به انگلیسی

Fly: مگس

مثال: He calmly swatted a couple of flies.
معنی: او به آرامی به تعدادی مگس ضربه زد.

 

Ladybug: کفش‌دوزک

مثال: I found a ladybug in the mulberry can.
معنی: در ظرف توت، یک کفش‌دوزک پیدا‌کردم.

 

Dragonfly: سنجاقک

مثال: A magnificent dragonfly with its iridescent wings settled on her shoulder.
معنی: یک سنجاقک بسیار زیبا با بال‌های رنگارنگ روی شانه‌اش قرار گرفته‌بود.

 

Bee: زنبورعسل

مثال: Tom was yelling because he was stung by a bee.
معنی: تام داشت فریاد می‌زد چون یک زنبور او را نیش زده‌بود.

 

مگس به انگلیسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *