خانه مکالمه انگلیسی

قابلمه به انگلیسی

Pot: قابلمه، دیگ، دیگچه

مثال: Alex replaced the pot on the burner and left the kitchen.

معنی: الکس قابلمه را روی شعله اجاق گذاشت و آشپزخانه را ترک کرد.

 

 

Saucepan: ماهیتابه به انگلیسی، قابلمه

مثال: Cook the potatoes and turnips in a large saucepan.

معنی: سیب‌زمینی و شلغم‌ها را در یک قابلمه بزرگ بپزید.

 

 

Autoclave: قابلمه، دیگ زودپز

مثال: The water in the autoclave had all boiled away.

معنی: همه‌ی آب داخل قابلمه بخار شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *